قلم بی جوهر

با هم ولی بدون هم

قلم بی جوهر

با هم ولی بدون هم

سلام

بازم اومدم دو خط بنویسم و برم

--------------

شرمنده ام !

گفته بودم :

دست بر دیوار دور آن ور دریا میزنم

و تا هزاره ی شمردن چشم میگذارم !

گفته بودم :

غبار قدیمی تقویم را

از شیشه های شعر و خاطره پاک نمی کنم !

گفته بودم :

صدای سرد سکوت این سالها را

با سرود و سماع ستاره بر هم نمیزنم !

اما دوباره دل دل این درمانده

تو را میهمان سایه گاه ساکت کتاب و کاغذ کرد !

هی !

همیشه همسفر حدود تنهایی !

بگذار دفتر دریا هم

گزینه ئی از گریه های گاه گاه من باشد !

--

یغما گلرویی

--------

شاد باشین